سقای من در موت است و بنا بر دلواپسی گذارده! گرداگرد مان هم گرا به هیچ سمت نمی دهد! کفرمان از ایمان مان پیشی گرفته و حد و حدود را قی کرده ... بازتاب این همه تباهی جز مات بودن نیست .من در سقوطم عاشق پرواز می مانم!
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 125 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
گفتم : ستایش از نادیدنی ها زجر است.....
گفت: به سعادت چرا چنگ نمی زنی ؟
گفتم: عمر که به نصفه رسید به سعادت فکر نمی کنی فقط به آرامش پایبندی .....
گفت: بی تفاوتی افت اراده هست نیست؟
گفتم : انتخابی برای اختیارمان نیست ما مجبوریم و اراده در عرض این اجبار است ...
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 121 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
معتکف تغسیل خویشم! صامت ام و ندایی نای برخواستن ندارد. ملتفت منتهای این قصه هستم اما ثمره این دانستن بنای مبارکی نیست شخم زدن عمر رفته حاصلش هرز است ....
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 109 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
به تو چه ای عفت آفت زده! ؟ مقسم کفر و ایمانی ؟! زاده ی خدایی؟! در سوگ خنده هایم پر پر نشو من مدعای هیچ ندارم زبان در کام بگیر و بازیچه زبانم نشو .... من رهزن قیود افکار کسی نیستم لهب و لعب کلام من حشر و نشر با دنیا پوسیده دور و برم دارد ... تو در طواف خوبی ها سنگ رجم بر من نکوب ...
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 116 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
دم به دم تا دمیدن پگاه مرا آشوب تو بی قرار کرده . نه راهی نه چاهی ! تمام من قامت بر افراشته و اینک هر چه رجم هست با نیت رحم بر من می کوبند! در وادی ما برای قربانی شدن کافیست چوپان دوست باشی و گرگ ترس... تصلب خیالم از واژگونی فضیلت هاست محتاج فراموشی شدم آن هم با شهوت لذت... پیموده ها نهی می کنند نرفته ها امر می کنند و من لبی می جنبانم برای لبخندی ... جماعت را که نمی دانم و قضاوت نکنم اما من متهم ام! متهم به پشیمانی ....
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 115 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
در آغوش دستانم خون مرثیه می خواند . ثمره ی تمنای تو جز وهم حاصلی نداشت . مجذوبم و این جذب هیچ جذابیتی ندارد.
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 122 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
در تلاوت واژه ها زبانم می لنگد. چشم هایم فرسوده گشته .... بساط نشاط آذین خیالم شده و معقول نیست در فضیلت های خسته کننده نقش هوس را کمرنگ کرد !
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 114 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
زخم ها به شماره افتاده اند غوغای زجه ها روان را پژمرده می کند تلاوت خنده ای کنید تا در لحظه ای غور در آرامش کنیم .تو خود را باش که لحظه ها میخ اند بر تابوب نیستی .... هستی افسانه ی خیالمان شده ....
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 99 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
مسکوتم ...مخدوشم ...واژه ها ذهنم را ارضا نمی کنند .اباطیل چون ابابیل قصه ی مکه بر سرم می کوبد....سمت و سویم کور است چراغ راه من آبستن هیچ نوری نیست ... احیای این دریدگی ها ریسمان تقدیر م را پوسیده تر می کند لیکن بنای هیچ چاهی را ندارم ...
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 118 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54
دنیا جولان گاه میرا شدن است .افسوس افکار پوسیده زمام لحظه های گیتی را گرفته اند ... به خاموشی توسل جستیم و منتظریم تا انتظارمان از امید ته بکشد !خوب است که نامیرا بودن وجود ندارد چون تلخ است در تسلسل رنج مردمان دوران غور کردن...
برچسب : نویسنده : dahool بازدید : 116 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:54